Web Analytics Made Easy - Statcounter
2024-05-05@14:24:17 GMT
۳۵۷۸ نتیجه - (۰.۰۰۱ ثانیه)

«اخبار گویا»:

بیشتر بخوانید: اخبار اقتصادی روز در یوتیوب
    من ترک عشق شاهد و ساغر نمی‌کنمصد بار توبه کردم و دیگر نمی‌کنم باغ بهشت و سایه طوبی و قصر و حوربا خاک کوی دوست برابر نمی‌کنم تلقین و درس اهل نظر یک اشارت استگفتم کنایتی و مکرر نمی‌کنم هرگز نمی‌شود ز سر خود خبر مراتا در میان میکده سر بر نمی‌کنم ناصح به طعن...
    روزگاری شد که در میخانه خدمت می‌کنمدر لباس فقر کار اهل دولت می‌کنم تا کی اندر دام وصل آرم تذروی خوش خرامدر کمینم و انتظار وقت فرصت می‌کنم واعظ ما بوی حق نشنید بشنو کاین سخندر حضورش نیز می‌گویم نه غیبت می‌کنم با صبا افتان و خیزان می‌روم تا کوی دوستو از رفیقان ره استمداد...
    مدیر روابط عمومی باشگاه سپاهان با انتشار یک استوری ۵ بندی به حواشی پیرامون مردی که جنجال بزرگی در فضای هواداری فوتبال ایران ایجاد کرده، واکنش نشان داده است. طرفداری | صحبت‌های توهین آمیز یک فرد در جایگاه هواداران سپاهان به شدت در فضای مجازی دست به دست شد و درنهایت منجر به عذرخواهی او شد....
    حاشا که من به موسم گل ترک می کنممن لاف عقل می‌زنم این کار کی کنم مطرب کجاست تا همه محصول زهد و علمدر کار چنگ و بربط و آواز نی کنم از قیل و قال مدرسه حالی دلم گرفتیک چند نیز خدمت معشوق و می کنم کی بود در زمانه وفا جام می بیارتا...
    به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنمبهار توبه شکن می‌رسد چه چاره کنم سخن درست بگویم نمی‌توانم دیدکه می خورند حریفان و من نظاره کنم چو غنچه با لب خندان به یاد مجلس شاهپیاله گیرم و از شوق جامه پاره کنم به دور لاله دماغ مرا علاج کنیدگر از میانه بزم طرب کناره کنم ز...
    دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنمگفت کو زنجیر تا تدبیر این مجنون کنم قامتش را سرو گفتم سر کشید از من به خشمدوستان از راست می‌رنجد نگارم چون کنم نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دارعشوه‌ای فرمای تا من طبع را موزون کنم زردرویی می‌کشم زان طبع نازک بی‌گناهساقیا جامی بده تا چهره را...
    دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنمو اندر این کار دل خویش به دریا فکنم از دل تنگ گنهکار برآرم آهیکآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاستمی‌کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم بگشا بند قبا ای مه خورشیدکلاهتا چو زلفت سر سودازده در...
    صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنمتا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنودمگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهاتدر یکی نامه محال است که تحریر کنم با سر زلف تو مجموع پریشانی خودکو مجالی که...
    به گزارش قدس آنلاین، گویا مانعی برای حضور گل‌محمدی در تراکتور وجود دارد، البته خودش می‌گوید چیزی نیست. او دیروز با تایید خبر مذاکره با تراکتور گفت: «من هیچ مشکلی برای کارکردن ندارم، با تراکتور مذاکرات زیادی داشتم. بازیکن و مربی این تیم بودم و روزهای خوبی را همراه با مردم تبریز گذراندم. من عاشق...
    من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنممحتسب داند که من این کارها کمتر کنم من که عیب توبه کاران کرده باشم بارهاتوبه از می وقت گل دیوانه باشم گر کنم عشق دردانه‌ست و من غواص و دریا میکدهسر فروبردم در آن جا تا کجا سر برکنم لاله ساغرگیر و نرگس مست و...
    بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنمزلف سنبل چه کشم عارض سوسن چه کنم آه کز طعنه بدخواه ندیدم رویتنیست چون آینه‌ام روی ز آهن چه کنم برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیرکارفرمای قدر می‌کند این من چه کنم برق غیرت چو چنین می‌جهد از مکمن غیبتو بفرما که...
    عمریست تا من در طلب هر روز گامی می‌زنمدست شفاعت هر زمان در نیک نامی می‌زنم بی ماه مهرافروز خود تا بگذرانم روز خوددامی به راهی می‌نهم مرغی به دامی می‌زنم اورنگ کو گلچهر کو نقش وفا و مهر کوحالی من اندر عاشقی داو تمامی می‌زنم تا بو که یابم آگهی از سایه سرو سهیگلبانگ...
    کنسرسیوم بابت عبور قطار باید هزینه‌ای را به جمهوری اسلامی ایران پرداخت می‌کردند و گویا این توافق صورت نگرفته است و احتمالا به این دلیل ایران به این قطار لوکوموتیو نداده‌است. به گزارش ایلنا، روز گذشته اولین قطار ترانزیتی حاوی بار ۱۱۰۰ متریک تن سنگ معدنی از افغانستان به مقصد ترکیه وارد ایستگاه راه‌آهن روزنک...
    چل سال بیش رفت که من لاف می‌زنمکز چاکران پیر مغان کمترین منم هرگز به یمن عاطفت پیر می فروشساغر تهی نشد ز می صاف روشنم از جاه عشق و دولت رندان پاکبازپیوسته صدر مصطبه‌ها بود مسکنم در شان من به دردکشی ظن بد مبرکآلوده گشت جامه ولی پاکدامنم شهباز دست پادشهم این چه حالت...
    حجاب چهره جان می‌شود غبار تنمخوشا دمی که از آن چهره پرده برفکنم چنین قفس نه سزای چو من خوش الحانیستروم به گلشن رضوان که مرغ آن چمنم عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتمدریغ و درد که غافل ز کار خویشتنم چگونه طوف کنم در فضای عالم قدسکه در سراچه ترکیب تخته بند تنم...
    ​سید عباس صالحی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به توئیت مهدی فضائلی که از تذکر گرفتن برخی مسئولان به خاطر اقدامات نامناسب در برخورد با بی حجابان خبر داده بود، واکنش نشان داد و نوشت: گویا تذکرات غیرعلنی نتایج ملموسی نداشته است. به گزارش جماران؛ ​سید عباس صالحی در صفحه خود در شبکه اجتماعی اکس نوشت:...
    سید عباس صالحی مدیر مسئول روزنامه اطلاعات به توئیت مهدی فضائلی که از تذکر گرفتن برخی مسئولان به خاطر اقدامات نامناسب در برخورد با بی حجابان خبر داده بود، واکنش نشان داد و نوشت: گویا تذکرات غیرعلنی نتایج ملموسی نداشته‌ است.   به گزارش عصر ایران، عباس صالحی با باز نشر ئوئیت عضو دفتر رهبری...
    گر من از سرزنش مدعیان اندیشمشیوه مستی و رندی نرود از پیشم زهد رندان نوآموخته راهی بدهیستمن که بدنام جهانم چه صلاح اندیشم شاه شوریده سران خوان من بی‌سامان رازان که در کم خردی از همه عالم بیشم بر جبین نقش کن از خون دل من خالیتا بدانند که قربان تو کافرکیشم اعتقادی بنما و...
    من که از آتش دل چون خم می در جوشممهر بر لب زده خون می‌خورم و خاموشم قصد جان است طمع در لب جانان کردنتو مرا بین که در این کار به جان می‌کوشم من کی آزاد شوم از غم دل چون هر دمهندوی زلف بتی حلقه کند در گوشم حاش لله که نیم معتقد...
    خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشمدل از پی نظر آید به سوی روزن چشم سزای تکیه گهت منظری نمی‌بینممنم ز عالم و این گوشه معین چشم بیا که لعل و گهر در نثار مقدم توز گنج خانه دل می‌کشم به روزن چشم سحر سرشک روانم سر خرابی داشتگرم نه خون جگر می‌گرفت دامن...
    من دوستدار روی خوش و موی دلکشممدهوش چشم مست و می صاف بی‌غشم گفتی ز سر عهد ازل یک سخن بگوآن گه بگویمت که دو پیمانه درکشم من آدم بهشتیم اما در این سفرحالی اسیر عشق جوانان مه وشم در عاشقی گزیر نباشد ز ساز و سوزاستاده‌ام چو شمع مترسان ز آتشم شیراز معدن لب...
    به گزارش بورس تابناک به نقل از نبض بورس، این روز‌ها بررسی سایت برخی شرکت‌های بورسی حکایت از آن دارد که این سایت‌ها گویا در غفلت روابط عمومی‌ها به روز رسانی نمی‌شوند و از قافله شرکت‌ها گویا عقب هستند!   در قدیم داستان به این گونه بود که کدال دیرتر از سایت شرکت‌ها به روزرسانی...
    چرا نه در پی عزم دیار خود باشمچرا نه خاک سر کوی یار خود باشم غم غریبی و غربت چو بر نمی‌تابمبه شهر خود روم و شهریار خود باشم ز محرمان سراپرده وصال شومز بندگان خداوندگار خود باشم چو کار عمر نه پیداست باری آن اولیکه روز واقعه پیش نگار خود باشم ز دست بخت...
    آفتاب‌‌نیوز : حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در نشست با سفرا و روسای نمایندگی‌های خارجی مقیم تهران امروز یکشنبه ۲۶ فروردین ماه در ساختمان وزارت امور خارجه گفت: در ۶ ماه گذشته که همه ما شاهد جنایات جنگی ترکیبی رژیم علیه مردم غزه و کرانه باختری بودیم، بار‌ها رژیم اسرائیل در عملیات نظامی تروریستی،...
    حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه کشورمان در نشست با سفرا و روسای نمایندگی‌های خارجی مقیم تهران امروز یکشنبه ۲۶ فروردین ماه در ساختمان وزارت امور خارجه گفت: در ۶ ماه گذشته که همه ما شاهد جنایات جنگی ترکیبی رژیم علیه مردم غزه و کرانه باختری بودیم، بار‌ها رژیم اسرائیل در عملیات نظامی تروریستی، اماکن و مستشاران...
    مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزمطایر قدسم و از دام جهان برخیزم به ولای تو که گر بنده خویشم خوانیاز سر خواجگی کون و مکان برخیزم یا رب از ابر هدایت برسان بارانیپیشتر زان که چو گردی ز میان برخیزم بر سر تربت من با می و مطرب بنشینتا به بویت ز لحد...
    در خرابات مغان گر گذر افتد بازمحاصل خرقه و سجاده روان دربازم حلقه توبه گر امروز چو زهاد زنمخازن میکده فردا نکند در بازم ور چو پروانه دهد دست فراغ بالیجز بدان عارض شمعی نبود پروازم صحبت حور نخواهم که بود عین قصوربا خیال تو اگر با دگری پردازم سر سودای تو در سینه بماندی...
    گر دست رسد در سر زلفین تو بازمچون گوی چه سرها که به چوگان تو بازم زلف تو مرا عمر دراز است ولی نیستدر دست سر مویی از آن عمر درازم پروانه راحت بده ای شمع که امشباز آتش دل پیش تو چون شمع گدازم آن دم که به یک خنده دهم جان چو صراحیمستان...
    شیوه واگذاری پرسپولیس باز هم تغییر کرد. به گزارش تابناک ورزشی؛ بعداز هفته‌ها رایزنی و چانه‌زنی در سطوح بالای دولت، حالا مشخص شده که هنوز برخلاف ادعاهای مطرح شده، شیوه رفع مشکل مالکیت مشترک پرسپولیس و استقلال نهایی نشده است و مسوولان هنوز در حال بررسی گزینه‌ها هستند. کاری که باید ۱۰ ماه پیش...
    نماز شام غریبان چو گریه آغازمبه مویه‌های غریبانه قصه پردازم به یاد یار و دیار آن چنان بگریم زارکه از جهان ره و رسم سفر براندازم من از دیار حبیبم نه از بلاد غریبمهیمنا به رفیقان خود رسان بازم خدای را مددی ای رفیق ره تا منبه کوی میکده دیگر علم برافرازم خرد ز پیری...
    مزن بر دل ز نوک غمزه تیرمکه پیش چشم بیمارت بمیرم نصاب حسن در حد کمال استزکاتم ده که مسکین و فقیرم چو طفلان تا کی ای زاهد فریبیبه سیب بوستان و شهد و شیرم چنان پر شد فضای سینه از دوستکه فکر خویش گم شد از ضمیرم قدح پر کن که من در دولت...
    به تیغم گر کشد دستش نگیرموگر تیرم زند منت پذیرم کمان ابرویت را گو بزن تیرکه پیش دست و بازویت بمیرم غم گیتی گر از پایم درآردبجز ساغر که باشد دستگیرم برآی ای آفتاب صبح امیدکه در دست شب هجران اسیرم به فریادم رس ای پیر خراباتبه یک جرعه جوانم کن که پیرم به گیسوی...
    تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرمتبسمی کن و جان بین که چون همی‌سپرم چنین که در دل من داغ زلف سرکش توستبنفشه زار شود تربتم چو درگذرم بر آستان مرادت گشاده‌ام در چشمکه یک نظر فکنی خود فکندی از نظرم چه شکر گویمت ای خیل غم عفاک اللهکه روز بی‌کسی آخر نمی‌روی ز...
    جوزا سحر نهاد حمایل برابرمیعنی غلام شاهم و سوگند می‌خورم ساقی بیا که از مدد بخت کارسازکامی که خواستم ز خدا شد میسرم جامی بده که باز به شادی روی شاهپیرانه سر هوای جوانیست در سرم راهم مزن به وصف زلال خضر که مناز جام شاه جرعه کش حوض کوثرم شاها اگر به عرش رسانم...
    من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرملطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم دلبرا بنده نوازیت که آموخت بگوکه من این ظن به رقیبان تو هرگز نبرم همتم بدرقه راه کن ای طایر قدسکه دراز است ره مقصد و من نوسفرم ای نسیم سحری بندگی من برسانکه فراموش مکن وقت دعای سحرم خرم...
    مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارمهواداران کویش را چو جان خویشتن دارم صفای خلوت خاطر از آن شمع چگل جویمفروغ چشم و نور دل از آن ماه ختن دارم به کام و آرزوی دل چو دارم خلوتی حاصلچه فکر از خبث بدگویان میان انجمن دارم مرا در خانه سروی هست کاندر...
    در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارمکز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم عاشق و رندم و میخواره به آواز بلندوین همه منصب از آن حور پریوش دارم گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داریمن به آه سحرت زلف مشوش دارم گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوستمن رخ زرد به...
    در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارمکز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم عاشق و رندم و میخواره به آواز بلندوین همه منصب از آن حور پریوش دارم گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داریمن به آه سحرت زلف مشوش دارم گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوستمن رخ زرد به...
    در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارمکز سر زلف و رخش نعل در آتش دارم عاشق و رندم و میخواره به آواز بلندوین همه منصب از آن حور پریوش دارم گر تو زین دست مرا بی سر و سامان داریمن به آه سحرت زلف مشوش دارم گر چنین چهره گشاید خط زنگاری دوستمن رخ زرد به...
    گر دست دهد خاک کف پای نگارمبر لوح بصر خط غباری بنگارم بر بوی کنار تو شدم غرق و امید استاز موج سرشکم که رساند به کنارم پروانه او گر رسدم در طلب جانچون شمع همان دم به دمی جان بسپارم امروز مکش سر ز وفای من و اندیشزان شب که من از غم به...
    گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارمهمچنان چشم گشاد از کرمش می‌دارم به طرب حمل مکن سرخی رویم که چو جامخون دل عکس برون می‌دهد از رخسارم پرده مطربم از دست برون خواهد بردآه اگر زان که در این پرده نباشد بارم پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شبتا در این پرده جز اندیشه...
    ز دست کوته خود زیر بارمکه از بالابلندان شرمسارم مگر زنجیر مویی گیردم دستوگر نه سر به شیدایی برآرم ز چشم من بپرس اوضاع گردونکه شب تا روز اختر می‌شمارم بدین شکرانه می‌بوسم لب جامکه کرد آگه ز راز روزگارم اگر گفتم دعای می فروشانچه باشد حق نعمت می‌گزارم من از بازوی خود دارم بسی...
    خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدمبه صورت تو نگاری ندیدم و نشنیدم اگر چه در طلبت همعنان باد شمالمبه گرد سرو خرامان قامتت نرسیدم امید در شب زلفت به روز عمر نبستمطمع به دور دهانت ز کام دل ببریدم به شوق چشمه نوشت چه قطره‌ها که فشاندمز لعل باده فروشت چه عشوه‌ها که خریدم...
    هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدمهر گه که یاد روی تو کردم جوان شدم شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدابر منتهای همت خود کامران شدم ای گلبن جوان بر دولت بخور که مندر سایه تو بلبل باغ جهان شدم اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبوددر مکتب غم...
    دیشب به سیل اشک ره خواب می‌زدمنقشی به یاد خط تو بر آب می‌زدم ابروی یار در نظر و خرقه سوختهجامی به یاد گوشه محراب می‌زدم هر مرغ فکر کز سر شاخ سخن بجستبازش ز طره تو به مضراب می‌زدم روی نگار در نظرم جلوه می‌نمودوز دور بوسه بر رخ مهتاب می‌زدم چشمم به روی...
    سال‌ها پیروی مذهب رندان کردمتا به فتوی خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راهقطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روانکه من این خانه به سودای تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنونمی‌گزم لب که چرا گوش...
    سال‌ها پیروی مذهب رندان کردمتا به فتوی خرد حرص به زندان کردم من به سرمنزل عنقا نه به خود بردم راهقطع این مرحله با مرغ سلیمان کردم سایه‌ای بر دل ریشم فکن ای گنج روانکه من این خانه به سودای تو ویران کردم توبه کردم که نبوسم لب ساقی و کنونمی‌گزم لب که چرا گوش...